نفریــــــــــــــــــــــــــــــن

من منفعل نیستم، مرگ به سوی من نمی آید؛ من فعالانه به سوی مرگ می روم: من خود  را
 
خواهم کشت
 
 
خـاطــره هــای لـعنــتــی چــرا ولــم نـمـــی کـنـیــــد !؟

مـِــثِ شناسنامه شدم که باطلم نمی کنین ..

یه مهر باطل بزنید رو این شناسنامه برم .. برای این یه دونه مهر یه عمره که منتظرم

من از صدای نفسام ، دیگه دارم خسته می شم .. فقط یه پـرونده بودم ، که تا اَبــَـد بسته میـشم ...

خاطره های لعنتــی ولم کنین دارم میرم .. شماها زندگی کنین من دیگه باید بمیـــرم.


نوشته شده در سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:,ساعت 18:18 توسط نسرین| |


Power By: LoxBlog.Com