نفریــــــــــــــــــــــــــــــن

 

                                


 

 

تنهاییم را به گردن هیچکس نمی اندازم ،

گردن هیچکس تاب این همه سنگینی را ندارد !!!


 

    دروغ می گفت........

 

 

 

 

دیگری را دوست می داشت...

      بارها از او پرسیدم دوستم داری می گفت:آری

آخر از پای شکیبایی افتادم گفتم راستش را بگو هرچند هم که سخت باشد تو را خواهم بخشید......

آیا پای یکی دیگر در میان است؟

کمی چرب زبانی کرد و در آخر گفت: آری

گفتم تو سال ها به من دروغ گفتی این بار من به تو دروغ می گویم:

                       تورا هیچ وقت نخواهم بخشید



نوشته شده در سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:,ساعت 12:53 توسط نسرین| |


Power By: LoxBlog.Com