نفریــــــــــــــــــــــــــــــن
گردن هیچکس تاب این همه سنگینی را ندارد !!! دروغ می گفت........ دیگری را دوست می داشت... بارها از او پرسیدم دوستم داری می گفت:آری آخر از پای شکیبایی افتادم گفتم راستش را بگو هرچند هم که سخت باشد تو را خواهم بخشید...... آیا پای یکی دیگر در میان است؟ کمی چرب زبانی کرد و در آخر گفت: آری گفتم تو سال ها به من دروغ گفتی این بار من به تو دروغ می گویم: تورا هیچ وقت نخواهم بخشید
تنهاییم را به گردن هیچکس نمی اندازم ،
Power By:
LoxBlog.Com |