نفریــــــــــــــــــــــــــــــن
صورتم جوان است و درونم پیر ... این است رسم روزگار .. فقط میدانم بزرگترین خیانتی که دارم به خودمم میکنم زندگی کردنه ...تا شاهد مرگ تدریجی خود باشم ... برای دلم، گاهی : مادری مهربان میشوم، دست نوازش بر سرش میکشم، میگویم: «غصه نخور، میگذرد …» برای دلم، گاهی پدر میشوم، خشمگین میگویم: «بس کن دیگر بزرگ شدی ….» گاهی هم دوستی میشوم مهربان، دستش را میگیرم، میبرمش به باغ رویا …
دلم، از دست من خسته است
Power By:
LoxBlog.Com |